شما وارد حساب خود نشده و یا ثبت نام نکرده اید. لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید تا بتوانید از تمامی امکانات انجمن استفاده کنید.
انجمن تخصصی شکاروتیراندازی(بزرگترین مرجع اطلاعاتی تفنگ بادی،پی سی پی،تیراندازی ایرانیان)pcp.airrifle.airguns..تفنگ بادی،پنوماتیک،
حمله حیوانات به انسان - نسخه قابل چاپ

+- انجمن تخصصی شکاروتیراندازی(بزرگترین مرجع اطلاعاتی تفنگ بادی،پی سی پی،تیراندازی ایرانیان)pcp.airrifle.airguns..تفنگ بادی،پنوماتیک، (http://iran-airrifle.com/forum)
+-- انجمن: جاذبه های طبیعی،حیات وحش و شکار (/forumdisplay.php?fid=21)
+--- انجمن: تصاویر شکار و تیراندازی (/forumdisplay.php?fid=23)
+--- موضوع: حمله حیوانات به انسان (/showthread.php?tid=485)

صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47


RE: حمله حیوانات به انسان - aghashekar - 2015-02-20 03:10 AM

سلام
من چند سال است که از طبیعت و حیات وحش منطقه خود فیلم و عکس می گیرم. در این دوران با صحنه های مختلفی روبرو شده ام. یک بار ماری را دیدم که تا نیمه بدن از یک سوراخ موش صحرایی بیرون آمده بود. یک ساعتی صبر کردم تا بیرون بیاید ولی تا تکان می خورم به داخل سوراخ می رفت. کمی فیلم گرفت و بعد گفتم بگذار مار را بیرون بکشم. با یک بیل جایی را که فکر می کردم ته سوراخ باشد کندم و سوراخ مسدود شد. گفتم بیخیال شوم چون سوراخ چند شعبه شده بود و معلوم نبود کدام را باید کند. یک چوب یک متری را از دهانه وارد سوراخ کردم. بیخبر از این که مار اصلا به ته سوراخ نرفته و در دهانه سوراخ کمین کرده. تا چوب را وارد کردم و صورتم را به دهانه سوراخ نزدیک کردم تا داخلش را نگاه کنم دیدم مار با دهان باز مثل تیر به سمتم پرید.چنان سریع به عقب پریدم که یک دو متر از دهانه دورتر فرود آمدم. و مار هم از سوراخ بیرون افتاد. شانس اوردم وگرنه به صورتم می چسبید. احتمالا مار نیمه سمی بود. افعی نبود . یک مار با شکم سفید و بدن قهوه ای با لکه های سیاه و خاکی.
*******
یک بار هم یک افعی خیلی بزرگ را دستگیر کردیم. دوشاخه ای روی گردنش گذاشته بودیم. مار برای فرار تقلا می کرد و دهانش باز شده بود و زبان دوشاخه و دندانهای نیشش معلوم بود. من دوشاخه را دست برادرم دادم و دوربین را جلو بردم تا از داخل دهانش فیلم بگیرم. مار به ضخامت مچ دستم بود ولی دوشاخه به نازکی انگشت دستم. برای نگه داشتن این مار ضعیف بود. وقتی دستم خوب نزدیک شد مار با یک تکان شدید از دوشاخه در رفت و خیلی خدا به من رحم کرد که موفق نشد دستم را بگیرد.
***
با مار شوخی نکنید. خیلی خطرناکه است حسنKhansariha (219).
موفق باشید
سلام
در لینک زیر چند لحظه ای از فیلم افعی مذکور را می توانید ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.



RE: حمله حیوانات به انسان - karbakhsh - 2015-02-24 11:34 PM

اقا خسته نباشی. شوخی شوخی با این جونورم شوخی شانس اوردی که عکسالعملت خوب و سریع بوده وگر نه ممکن بود ما از خوندن این مطلب بی نسیب میشدیم.البته خدا نکرده. اگه اشتباه نکنم بهترین زمان دید زدن مار چند وقت دیگه است چون هوا رو بگرمی میره میان بیرون سوراخ تا گرم شن و فعالیت خودشون از سر بگیرن بعدش که گرم بشن دیگه سرعت کارشون بالا میره.


RE: حمله حیوانات به انسان - arashkian - 2015-02-27 10:05 PM

سلام به همه دوستان.من همین شهریور گذشته(93)بود.جای همگی خالی رفته بودیم باغ(روستای خانم داداشم*اطراف مشهد).بدلیل سرد شدن هوا و اینکه کمتر کسی دیگه توی باغش کاری داشت*محیط خلوت بود تا کیلومترها.هیچی من هم توی این چند روز تفنگ و کارد بلند همراهم بود*با لوازم توی کوهها بدنبال کبک و غیره...روز آخر اومدم لوازم رو گذاشتم توی خونه باغ*یهو خانمها گفتن: لوله آب گرفته*میری آب از رودخانه بیاری...گالن دادن دستم.دیدم خود گالن ها سنگین*دیگه کی حس سنگینی و دردسر و دست و پاگیری تفنگ و غیره داره...(بعدم ما اینهمه گشتیم کلاغ هم اون اطراف نبود*شانس ما)...اومدم از سراشیبی منتهی به سرچشمه ای که از کوه بیرون میاد*رفتم پایین با دوتا گالن20لیتری...از وسط شاخه ها که رد شدم...به پشت بوته ها رسیدم(سرچشمه در گودی و پستی از راه عبور قرار داره*در راستای رودخانه و وسط بوته و شاخ و برگ متراکم*برای رسیدن بهش باید ده متر سراشیبی تند را طی کنی با عرض یک متر)در فاصله 5متری سرچشمه بود دیگه...خوشحال از وسط بوته ها اومدم بیرون....شاخ به شاخ با آقا گرازه شدم*هیکل گوساله....حالا دوتا گالن دستم...چشم توی چشم با هیولای خر خر کنان...چشم توی چشم...یهو دیدم دیگه* من حمله نکنم...اون حمله بکنه(انارالله....)مرخص میشم از خدمت دوستان...همونجور چشم توی چشم*یهو دستهام رو با گالن های پیوست بهشون بردم بالا و به حالت خیز به جلو یک یییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییه فریاد زدم...حیوون با اون هیکل با خودش گفت:مامان کمکم کن*این دیگه چه جونوریه...میخواد من رو بخوره...همچین توی رودخونه فرار میکرد که باور کنید تا نیم ساعت فقط به خودم و خودش داشتم میخندیدم.............ههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه...دوستان این از خاطره آخر تابستان من.Khansariha (256)Khansariha (8)Khansariha (256)
دوستان یکی دیگه که گمان کنم خالی از مناسبت نباشه:پارسال دم عید#محل کارم*حومه شهر و نزدیک انبارهای خودرو اسقاطی و محیط روستایی بود...نزدیک ما یک انبار خودرو فرسوده بود هفت_هشت تا سگ بزرگ و بد نهیب داشت...مایه مصیبتی بودن برای محلی ها و بچه های ما...یکروز من دم غروب داشتم برمیگشتم از سرکار (هوا سرد*خسته و کوفته)نزدیک انبار مورد صحبت(درست*تاکید میکنم....درست همونجا که نباید)یهو ماشین خاموش شد...اومدم بیام پایین*یک وقت صدای سگ همراه با حمله به ماشین شروع شد...حالا یک دقیقه-2-3-10-15دقیقه نخیر...مگه میرن لامذهبا...یک دفعه یادم افتاد 3-4تا ترقه کپسولی توی داشبورد دارم...یکیش رو برداشتم*فندک ماشین رو گداختم...آماده توی دستم...زدم به شیشه سمت شاگرد همگی جمع شدن سمت شاگرد ماشین...یواش شیشه سمت راننده رو به اندازه یک وجب بازکردم...کپسولی رو روشن کردم پرت کردم بیرون...سگها هم هجوم آوردن سمت شیشه که سریع دادمش بالا...یهو یک صدای انفجار پشت سرشون شنیدن...حیوونیها بالاتفاق دمها لای پا*لنگ و شل زنان*زوزه کشان و کج کج رفتن سمت لانه شون...انگار صدتا تیر بهشون شلیک کردی...خودم که تازه میدونستم هیچیشون نیست باورم شده بود...تیر خورده اند و از زخم وارده نای راه رفتن ندارن(صحنه خنده دار و جالبی است واقعا*سگ هم عالمی داره برای خودش)....هیچی پیاده شدم...دیدم ساسات شده بود و خفه کرده بود...درستش کردم و سوارشدم... راه افتادم سمت خونه.Khansariha (256)Khansariha (8)Khansariha (256)Khansariha (8)
لازم بذکر دو نکته:اولا دیگه از اون شب به بعد هیچ رهگذری صدای پارسکردن و یا حمله کردن این سگها رو نشنید و ندید...بچه های سر به راه و سر به زیری شدن....از خفت گیری و مردم آزاری اومدن بیرون.....صبح سرکار و شب پیش ماچه و توله هاشون...خخخخخخخخخخخخخخخخه....والا...نکته دوم:البته همه استادید و با اجازه همه اما لازم بذکر:همیشه در بیابان و جاده مخصوصا در فصل زمستان اگه پنچر شدین یا ماشین خراب شد...اولین کارتون روشن کردن آتش ولو کوچیک باشه...مخصوصا اگه تعداد مردهاتون کمه و همه مجبورین مشغول کار باشین...گرگ شوخی نداره...مخصوصا در زمستان که گله ای میاد و شما حواست به تعویض زاپاس یا داخل کاپوت است.Khansariha (256)Khansariha (8)


RE: حمله حیوانات به انسان - arashkian - 2015-02-27 11:58 PM

ضمنا دوستان1_ در برخورد با مهاجم حالا میخواد هرچی باشه(خرس*گرگ*سگ*زورگیر)هیچ وقت خودتون رو در موضع ضعف و به انتظار جلب ترحم مهاجم قرار ندهید*که در صورت حمله قادر به دفاع نباشید.(دوستان نشستن روی زمین اشتباه است*شاید در موقعی که صاحب سگ باشه حمله نکنه و پارس کنه ...که من دیدم حتی گاهی با وجود حضور صاحبش یا حتی به خود صاحبش هم سگ حمله کرده...حیوان است*تعهد و ضمانت که نداده)...2_نظر و تجربه شخصی من:در عین اینکه رفتار تحریک کننده در برابر حیوانی که کاری به کارتون نداره نداشته باشید اما همواره سعی کنید هیبت و جسه خودتون رو بزرگتر از چیزی که هستید نشان بدین...حتی من به شخصه امتحان کردم در مورد پیشگیری یا انصراف از حمله در تمام مهاجمین حتی انسان جواب میده...3_ضمنا در جنگل و بوته زار*ایجاد سر و صدا و اعلام حضور جهت پیشگیری از روبرویی ناگهانی به تبع حمله ناخواسته و غریزی حیوانات تاثیر بسیار زیادی داره....4_هوشیاری و توجه به اطراف و صداها هم تاثیر بسیار در پیشگیری داره.....یاحق Khansariha (8)Khansariha (256)
ضمنا هیچ وقت اعتماد بنفس کاذب و بیجا و اعتماد و عمل نکردن یک وسیله غافلگیرتون نکنه...تفنگ دو لول ساچمه پران-دو تا لولش من دیدم عمل نکرده یا پوکه کش پنج تیر بعد از شلیکی که به خطا رفته*اون وقت به اعتبار و اعتماد به یک دستگاه دایزر چینی*اونم چینی...بهرحال همواره پیش بینی و ذهنیت عمل نکردن هر وسیله ای رو داشته باشید(ترمز ماشین*اسلحه*دایزر و...)Khansariha (8)


RE: حمله حیوانات به انسان - karbakhsh - 2015-03-01 11:58 PM

این داستان حمله گرگ به انسان توی گردنه اطراف بافت کرمان چند سال پیش اتفاق افتاد البته من خود من حضور نداشتم و شنیدم که طرف توی زمستون برای رفع نقص خودرو پیاده شده و بدون توجه به اطراف. گرگ حمله کرده و جلوی چشم خونواده طرف خورده شده. باید حواس جم باشه و تا جایی که ممکنه سفر شبانه اونم زمستان در این جور جادهها انجام نشه.


RE: حمله حیوانات به انسان - aminhunt - 2015-03-02 12:45 AM

سلام به تمام دوستان گل. آقا من دوتا سوال دارم در رابطه با بحث حمله
یکی اینکه اگه به سگ ولگرد یا حالا غیر ولگرد!! که نشون میده ممکنه بخواد حمله کنه. یه تیکه غذا بدیم مثلا یه چیز گوشتی بندازیم جلوش، این میتونه باعث بشه که دیگه بهمون حمله نکنه. چون حتما شنیدید سگ موجود قدرشناس و وفاداریه. و به کسی که از دستش چیزی خورده حمله نمیکنه
دوم اینکه در مواجهه با حیوون وحشی که تو کشور ما عمدتا سگ گرگ و خرس هست استفاده از اسپری فلفل میتونه کمکی کنه؟
ممنون از همه دوستان خوب
یا علی


RE: حمله حیوانات به انسان - arashkian - 2015-03-02 07:58 AM

(2015-03-02 12:45 AM)aminhunt نوشته شده توسط: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
سلام به تمام دوستان گل. آقا من دوتا سوال دارم در رابطه با بحث حمله
یکی اینکه اگه به سگ ولگرد یا حالا غیر ولگرد!! که نشون میده ممکنه بخواد حمله کنه. یه تیکه غذا بدیم مثلا یه چیز گوشتی بندازیم جلوش، این میتونه باعث بشه که دیگه بهمون حمله نکنه. چون حتما شنیدید سگ موجود قدرشناس و وفاداریه. و به کسی که از دستش چیزی خورده حمله نمیکنه
دوم اینکه در مواجهه با حیوون وحشی که تو کشور ما عمدتا سگ گرگ و خرس هست استفاده از اسپری فلفل میتونه کمکی کنه؟
ممنون از همه دوستان خوب
یا علی

با سلام و کسب اجازه از اساتید.در اکثر موارد و در شرایط صلح(قبل از حمله حیوان)بله تاثیر دارد.مگر در حیوان هار...ضمن اینکه در هر حیوانی بالاخص سگ در هنگام حمله هم پرت کردن غذا موجب*منحرف شدن حیوان به سمت غذا میشود...مخصوصا اگر حیوان گرسنه هم باشد*به غذای پرت شده(البته اگه در رژیم و الگوی غذایی اون حیوان قرار بگیره)جذب میشه.در مورد قسمت دوم سوالتون بله اما متاسفانه اجازه حمل اسپری فلفل رو در ایران بصورت استفاده همگانی نداریم...و اسپری هایی هم که شما بخوای از مبادی غیر رسمی تهیه کنی:غیر استاندارد*تاریخ مصرف گذشته(بدلیل افت فشار*در اثر مرور زمان:بی کیفیت)و نا مرغوب هستند.سلاح هایی که دوستان میگن مثل قمه و غیره هم مخصوصا در تردد با موتورسیکلت واقعا مصیبت ساز است*چون بجای برادران شریف زورگیر 7-8ماهی باید در مسیر زندان تا دادگاه تردد بفرمایید تا شاید ثابت بشه بیگناه هستید.من خودم به شخصه یک زنجیر بطول سه متر(هر حلقه اش قدش اندازه یک و نیم برابر ناخن و عرض به اندازه ناخن است و حالت پیچشی داری*درست مثل زنجیرهای معمولی اما با ابعاد ذکر شده و با پیچش حلقه ها)بصورت دولا با یک دونه از این قفل های کوچولوی خاکستری رنگ(بقولی قفلهای چمدانی)بهمدیگه بستمش و جاهایی که توی محیط شهری یا پلیس رو تردد میکنم اون رو همراه دارم...تا الان ده بار سگ باهاش فراری دادم(قدرت تخریب و ضرب باور نکردنی داره*به دیوار امتحان کنید مشخص میشه) و ده بار هم گیرترین مامورها پوزشون خورده*دیدن چی ببرن پاسگاه و بگن طرف قفل و زنجیر همراهش بوده* گرفتیمش.پس در استفاده از ابزارها باید دقت کرد...چون در همه جای دنیا: پلیس باید اثبات کنه شما مجرم هستی ولی در ایران شما باید ثابت کنی بیگناه هستی...برعکس حرف یک دوستمون توی صفحات قبل*متاسفانه به یک شب بازداشت و شلاق هم ختم نمیشه همراه داشتن قمه...این قصه سر دراز دارد...ببخشید زیاده گویی کردم در حضور اساتید....یاحقKhansariha (256)Khansariha (8)Khansariha (256)Khansariha (8)


RE: حمله حیوانات به انسان - unknown - 2015-03-02 10:25 AM

در مورد قمه و چاقو اگه استفاده نشه یا قراین دیگه ای باهاش نباشه که برای زور گیری و ... هست، قانونی نیست که داشتنش رو جرم بدونه اما اسپری و شوکر حمل و نگهداری و خرید و فروشش بر اساس قانون 3 ساله جرم هست و مجازات زندان می تونه داشته باشه.


RE: حمله حیوانات به انسان - arashkian - 2015-03-02 01:49 PM

(2015-03-02 10:25 AM)unknown نوشته شده توسط: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
در مورد قمه و چاقو اگه استفاده نشه یا قراین دیگه ای باهاش نباشه که برای زور گیری و ... هست، قانونی نیست که داشتنش رو جرم بدونه اما اسپری و شوکر حمل و نگهداری و خرید و فروشش بر اساس قانون 3 ساله جرم هست و مجازات زندان می تونه داشته باشه.

دوست گلم.تا من موردی رو نبینم و اطلاعی نداشته باشم نمیگم:این کار رو انجام ندهید یا انجام بدهید*پس مطمئن باش که یک مسئله ای رو دیدم...که میگم:مخصوصا با موتور هیچ وقت قمه و چاقوهای آنچنانی حمل نکنید*پلیس جلوی شما رو بگیره:شما چه توجیهی برای حمل سلاح سرد اون هم قمه* اون هم روی موتور یا حالا پیاده داری؟.یادت نره و مطمئن باش دوست من*تا بخوای اثبات کنی...حداقل اگه نگم ماه اما حداقل (با پارتی و غیره)چند روزی گرفتار هستی...آخه میدونید دوستان:من داشتیم با یک بنده خدایی از روستا میومدیم سمت شهر*من با ماشین و ایشون با موتور...رفت از توی خونه کاردی تقریبا 30سانتی که توی باغ و توی بیابان به کمر میبست را آورد...من هرچی بهش گفتم:برادر من*بیا با هم با ماشین بریم یا تو جلو برو و من پشت سرت که چراغ هم برات بندازم(بهرطریق این رو با خودت نیار*بگیرن مکافات میشه)...گفت:نه*من مشخصه بابام کیه*شغلم چیه و متاهلم و غیره...همونجا سوار شد و راه افتاد و من هم به فاصله یک ربع_20دقیقه بعدش...والا من وقتی رسیدم که ایشون رو دستبند داشتن میزدن*شب رفت آگاهی*صبح هم اعتراف کرد*پرونده رفت دادگاه*دادگاه گفت فعلا تشریف ببرید زندان ...وقت برای یکماه دیگه گذاشت...یکماه زندان بود...نامه شورا و حسن و حسین...تا بالاخره با اظهار ندامت و با سوء پیشینه و با تعهد اینکه تا 5سال خودش رو هرماه به پاسگاه معرفی و دفتر امضا کنه...آزاد شد...پس دوست من*غرور باعث فلاکت انسان میشه...خودم رو میگم...من هم داشتم و خدا رو شکر ضررش اینقدر سنگین نبود(مثل اون دوستمون که گفتم)...یاحقKhansariha (8)Khansariha (256)Khansariha (8)Khansariha (256)Khansariha (8)Khansariha (256)Khansariha (8)Khansariha (256)


RE: حمله حیوانات به انسان - arashkian - 2015-03-02 08:17 PM

سلام به همه.بابام تعریف میکنه*میگه:حدود60سال پیش*توی تاکستان(از شهرهای استان قزوین)یه پهلوانی بوده*خیلی ادعا داشته و همه توی زور و یکه بزنی قبولش داشتن...یه روز توی زمستان و برفهای قدیم بوده*این پهلوانه توی شهر کار داشته*میگه:من باید برم شهر...هرچی اهالی بهش میگن:بیخیال شو...زمستان است...برف و گله گرگ است.میگه:نه*کدام گله گرگ زورش بمن میرسه(توی ادعای گردن کلفتی دیگه)...خلاصه..راه میفته سمت شهر..وسط راه گله گرگ بهش حمله میکنن*اون هم که میگم یلی و غولی برای خودش بوده*با گرز(چوب رو دور تا دورش میخهای مثلثی شکل که بعنوان عاج کفش در زمستان استفاده میشده *گل میخ* میزدن)میزنه و داغونشون میکنه...گرگها ظاهرا فرار میکنن و پهلوانه خسته و کوفته و عرق کرده...میره روی یک سنگ میشینه...بعد از چند دقیقه ای گرگها برمیگردن...میاد از سرجاش بلند بشه*میبینه نمیتونه تکون بخوره(بدنش بسته بوده)...گرگها میریزن سرش...میخورنش...بله*دوستان هیچ وقت*هیچ چیز رو آسون و دستکم نگیرید...مخصوصا حیوانات و بالاخص شکارچیانی مثل گرگ رو...چون خصلت شکارچی برنامه ریزی و کمین و نقشه است...یاحقKhansariha (256)Khansariha (8)Khansariha (256)Khansariha (8)Khansariha (256)Khansariha (8)
در ضمن دوستان...یک نکته رو یکی از دوستان توی صفحات قبل نوشته بودن:استفاده از مچ پیچ(ساق بند)...واقعا تاثیر زیادی داره...به نظر من پوتین های ساق کوتاه که سرشون آهن برای حفاظت از انگشت داره(ایمنی البته جنس مرغوبترش)همراه با مچ پیچ خیلی بهتر از پوتین ساق بلند جواب میده...الان نمد که در دسترس همه نیست*من خودم از پارچه پاچه شلوار لی بصورت چند لایه روی هم بصورت نوار ضخیم بهم دوختم..شده مچ پیچ قول بهتون میدم اگه پارچه الیافش از بین نرفته و پوسیده نشده باشه:ساچمه قویترین تفنگ5/5 ازش رد نمیشه(امتحان شده است)اما اگر تک لایه و چند دور بپیچید*اون مقاومت چندلایه روی هم دوخته شده رو نداره...روی مچ پیچ (ساق بند)هم معمولا با بند پوتین خیلی بلند و یک تکه میبندم که فشرده و محکم بشه.من دستهام رو هم زیر آستین پیراهن ساق بند (پارچه لی چند لایه)میبندم و ساعد دست چپ رو ضخیم تر*بخاطر تدافعی بودنش(چند لایه بودن علاوه برافزایش مقاومت الیاف*از اذیت و فشرده شدن پوست و جریان خون و رد انداختن و خون مردگی نیز جلوگیری میکنه)...این هم تجربه و پیشنهاد من....یاحقKhansariha (8)Khansariha (256)Khansariha (8)Khansariha (256)Khansariha (8)Khansariha (256)