شما وارد حساب خود نشده و یا ثبت نام نکرده اید. لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید تا بتوانید از تمامی امکانات انجمن استفاده کنید.
انجمن تخصصی شکاروتیراندازی(بزرگترین مرجع اطلاعاتی تفنگ بادی،پی سی پی،تیراندازی ایرانیان)pcp.airrifle.airguns..تفنگ بادی،پنوماتیک،
حمله حیوانات به انسان - نسخه قابل چاپ

+- انجمن تخصصی شکاروتیراندازی(بزرگترین مرجع اطلاعاتی تفنگ بادی،پی سی پی،تیراندازی ایرانیان)pcp.airrifle.airguns..تفنگ بادی،پنوماتیک، (http://iran-airrifle.com/forum)
+-- انجمن: جاذبه های طبیعی،حیات وحش و شکار (/forumdisplay.php?fid=21)
+--- انجمن: تصاویر شکار و تیراندازی (/forumdisplay.php?fid=23)
+--- موضوع: حمله حیوانات به انسان (/showthread.php?tid=485)

صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47


RE: حمله حیوانات به انسان - RAK - 2014-03-13 11:09 PM

با سلام.
گرگها یکی از باهوشترین وبا نظم ترین و خطرناکترین حیونات هستند به طوری که اگه یه گرگ گرسنه باشه به راحتی از پس یه گاو نر برمیاد و برخلاف پلنگ که ابتدا شکار رو میشکنه و یا میکشه بعد شروع به خوردن میکنه گرگها گاهی اوقات زنده زنده شکارشون رو میخورند و معمولا برای حمله ابتدا به صورت غافلگیر کننده ای به شکم شکارشون حمله میکنند و شکم شکار رو پاره میکنند و حیون را زمین گیر میکنند ولی پلنگ ابتدا زیر گلو رو میگیره و حیونو خفه میکنه و صدای شکار دیگه در نمیاد برخلاف گرگ که شکارش همیشه اه و ناله میکنه از نظر خطر ناکی پلنگ از همه اینها (خرس و گرگ)خطر ناکتره و خیلی کینه میکنه و معمولا حمله اون به سر و صورته و گردنه و با پاهای خودش در ان واحد شکارو پاره پاره میکنه گرگها هم خطر ناکند ولی باز ادم میتونه از خودش دفاع کنه چون فقط باید فکشو درگیر کنی البته اگه تعدادشون بالا بره و زیاد باشه داستان عوض غم انگیز میشه
من چندین با شاهد حمله گرگ و در اصل شکار این حیون بودم یکی از جالبترین اونها که همیشه تو ذهنم هست حمله پنج گرگ به یه گله گوسفند وبز که با یک طراحی حساب شده و باور نکردنی که به فکر ما ادمها هم نمیرسه و ادم رو نسبت به شعور و تفکر و ایجاد ارتباط بین خودشون به فکر میبره که چه جوری تقسیم کار کردند و متوجه شدند که کدومشون باید چیکار کنه و محل قرارشون کجا باشه واقعا جالبه
آذر ماه پنج شش سال پیش بود برای خرید گوسفند قربونی رفتم یکی از مراتع پیش یکی از دوستان بعد از ظهر بود یه اتیشی درست کرده بود و نشسته بود داشت چای میخورد ما هم نشستیم منطقه هم یک زمین و مرتع مسطح که بالا دستش هم یه جنگل و بوته زار شیب دار بود و وسط یه مرتع تقریبا مسطح و پایین دستش هم یه جنگل شیبدار بود ما داشتیم چای میخوردیم گوسفند ها هم یه صد متر اونطرفتر واسه خودشون داشتند میچریدن که یک دفعه دیدیم که گله دو شقه شد یه عده امدن سمت ما یه عده از گوسفندها رفتن سمت دیگه دیدم دو تا گرگ مثل باد از بالا بدون اینکه با گوسفندها کاری دشته باشند از وسط گله عبور کردند و به سمت پایین و به طرف جنگل رفتند و همه سگها هم با سرعت دنبالشون و ما با حیرت نگاه کردیم و به سمت سگها و با سرو صدا راه افتادیم چند متری نرفته بودیم دیدیم سه گرگ دیگه با خیال راحت اومدن دوتا گوسفند گرفتندو با سرعت به سمت چپ حرکت سگها با خودشون بردند داد بیداد ما هم کاری از پیش نبرد و ما هم به انها نرسیدیم دو تاشون سگها و گله دارو منحرف کردند و بقیه با خیال راحت و بدن مزاحمت سگها گوسفندها را بردند



RE: حمله حیوانات به انسان - BARZOV - 2014-03-14 05:32 AM

یه بار که پدرم وقتی 10 سالش بود با پدر بزرگم و یه نفر دیگه و یه الاغ از سفر بر می گشتن به شب می خورن و هوا هم خیلی سرد و برفی.
اینها با هزار مشقت و سختی راه می اومدن و الاغ هم کی هم تو گل گیر میکرده و اینا دوباره درش می آوردن و...از اونور هم یه دسته گرگ اینها رو تقعیب میکردن.البته اینو پدربزرگم بعدا به پدرم گفت و تو اون لحظه به روش نیاورده که نخواسته بچه رو بترسونه ولی صدای زوزه گرگ ها که ازدور اینها رو میپاییدن و دنبالشون می اومدن رو می شنیده.
تو راه پدرم که بچه 10 ساله ای بیش نبوده دست به آب میره و یهو پدربزرگم میبینه که داره گریه میکنه,میره طرفش می بینه نمیتونه بند تومونشو باز کنه کمکش می کنه و کتش رو هم درمیاره می اندازه رو پدرم و میگیردش لای پاهاش و بعد راه می افتن.نزدیکای ده که میشن پدرم که نور چراغای ده رو میبینه شرع میکنه به دویدن به طرف ده,اون موقع هم ده یه سگایی داشته که جلو گرگ وامیستادن پدرم برای اینکه میونرو بهم بریزه و خودش از وسط دربره سوت میزنه و دو دسته سگای وحشی ده می اندازه به جون هم و خودش درمیره.صدای بزن بزن سگها تو ده بلند میشه از اون طرف هم پدربزرگم با دوستش هنوز کمی مونده بودن که به ده برسن, یهو الاغ گیر میکنه و دیگه در نمیاد,هر چی زور میزنن هیچی که هیچی,یهو پدربزرگم متوجه پدرم میشه و از دوستش میپرسه بچه کو میگه چند دقیقه پیش دوید رفت خلاصه میگه که چرا گزاشتی بره و من نفهمیدم و...تو همون حال چهار تا گرگ بهشون حمله میکنن سه تاشون رو پدربزرگم با دوستش با چوب دستی به قول پدربزرگم نه وجبی ازگیل میزنن به سر و گردنشون و فراری میدن ولی یکی از اونا که خیلی هم از اونیکی ها بزرگتر بوده دست بردار اینها نبوده و هر چی میزننش نمیرفته و به قول پدربزرگم داشت دنبال بچه می گشت و هی اینور اونور میپرید نمیدیدش.درنده های وحشی که گروهی شکار میکنن معمولا یا ضعیف ها رو نشانه میگیرن یا بچه هارو. و خلاصه اگر تو اون لحظه پدرم پیش اونا بود گرگا می قاپیدنشو فرار میکردن.پدربزرگم میره الاغ بدبخت بیچاره خسته رو می کشه از گل بیرون و دوستشم همینطوری با گرگه درگیر بوده و هی میزدشو اونم دست بردارش نبود.خلاصه هی عقب نشینی و هی عقب نشینی تا میرسن تقریبا به ده اون موقع هست که گرگ دست از سر اینها بر میداره.وارد ده که میشن یکی از مردا میاد و میگه یه گرگ کنار رود خونه داره زوزه میکشه و صدا در میاره از خودش.پدربزرگم میگه آره دنبال ما می اومد تا رسیدیم به ده ولمون کرد.میگه الآن بهش نشون میدمKhansariha (214)یه سگه تو ده بود که بهش پلنگ میگفتن و از گرگ هم سرتر بوده و چند روز یه بار میرفته و تو دشت با گرگا گلاویز میشده و خونی برمیگشته.سوت میزنه و پلنگ رو صداش میکنه و میفرسته پی گرگه.پلنگ میره از رودخونه رد میشه و با گرگه درگیر میشه نه اون زورش به این میرسیده نه این زورش به اون میرسیده.خلاصه پلنگ گردنشو میگیره و میکشوندش به خارج ده از اونور هم بقیه سگا سرمیرسن و هر کی از یجا میگیره و میبرنش بیرون ده میکشنش و یا نمیدونم فراریش میدن.
پدربزرگم میگه تا چند روز موقع خواب لای پاهامو نگا میکردم ببینم حسن پیشمه.
ببخشید که سرتونو به درد آوردم.اینم یه اتفاقی بود که واسه پدرمو پدربزرگم افتاده بود.شاید اگر تعدادشون بیشتر بود یا سگ همراهشون بود خطرکمتر تهدیدشون میکرد و شاید هم اگه شانس باهاشون یار نبود اتفاقات بدتری براشون رخ میداد.Khansariha (8)


RE: حمله حیوانات به انسان - mozahem - 2014-03-14 07:52 PM

الان که بحث حمله به پدر و پدر بزرگ شد خاطره ای از حمله گرگ بگم پدربزرگم تعریف میکرد که یروز 5 6 تا الاغ رو پشتهم بسته بودم رفته بودم از زمین های پایین روستا چوب بار بزنم بیام و همه جا رو برف پوشونده بوده و هوا هم گرگ و میش بوده از خونه زدم بیرون میگفت رفتم زمین های پایین که حدود 1 فرسخ از روستا فاصله داشته چوب بار بزنم بیام گفت داشتم بر میگشتم حدود 700 800 متری با روستا فاصله داشتم که دیدم الاغا رم کردند یوقت دیدم یک گرگی که اندازه خرسی بود داره تعقیبم میکنه میگفت منم سنگی به طرفش پرتاب کردم یکم رفته اونور تر ایستاده و شروع کرده به زوزه کشیدن گفت منم محلت ندادم چوبهارو از روی الاغا انداختم پایین و شروع کردم با تمام سرعت به طرف ده دویدن گرگه هم دنبالم میومده که دیدم بقیشون هم دارند میرسند. یوقت دیدم روستا پدیدار شد میگفت باتمام قدرتم شروع کردم به صدا زدن مردمو سگای ده میگفت کم کم بقیه گرگا هم داشتند به اون یکی میرسیدند که دیدم یکی از سگا رسید و اون سگ هم سینه بندی میخ دار داشته ( قدیم برای سگا سینه بند درست میکردند و روی سینه بند میخ و اجسام سر تیز قرار میداند چون سگ با سینه میزنه زیر گرگ) میگفت این سگه وقتی رسیده با تمام قدرت چنان با سینه زده زیر این گرگ که گرگه ده بار دور خودش چرخیده و پا گذاشته به فرار سگه وق وق کنان با بقیه سگای روستا افتادند دنبالشون و یکم دنبالشون کردند و برگشتند در اخر گفت اون روز خیلی شانس با هام یار بوده که خوراک گرگا نشدم Khansariha (256)


RE: حمله حیوانات به انسان - soskin - 2014-08-19 12:03 AM

(2011-09-14 11:02 PM)paka نوشته شده توسط: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
با سلام
در حیوانات هار به علت دمای بالای بدن و تخریب سیستم عصبی حیوان محیط اطراف رو تار میبینه و در صورت حرکت اجسام فقط یه هاله تاریک جلوی چشماش ظاهر میشه که نسبت به ان واکنش شدیدی نشان میده .در مواجهه با این نوع حیوانات توصیه اینه که کمتر تحرک کنید.

البته سگ حس بویایی زیادی دارهKhansariha (226)


RE: حمله حیوانات به انسان - soskin - 2014-08-19 01:25 AM

حالا گرگ که هیچی تا حالا شده کسی با کفتار در گیر بشه؟
پدرم از زبون چنتا از اشنایان تعریف میکرد یه روز مثل همیشه کار های باغ رو انجام داده بودن که دیگه داشتن اماده برای رفتن میشدن که یه هو سگو پارس میکنه میره ببینه چی شده میبینه همسایش با یه موجود عجیبی(همون کفتار) در گیر شده چشــمتون روز بد نبینه دستشو تا شونه گاز گرفته بوده ینی دستش کلا تو دهنش کفتاره بوده میگفته اومدم با دس خالی کمک کنم نتونستم با دسته بیل میزم توسرش انگار نه انگار خیلی قوی و سفت بود دیدم اون بیچاره خیلی داره مقاومت میکنه یادم افتاد یه چاقوی تا شو تو جیبمه
میگفت بالاخره با چاقو سرشو جدا کردم وقتی هم میخواستن کفتار مرده رو هم بزارن رو خر ببرن خرو رم میکرد واقعا خیلی وحشت ناکه تازه اون مرد روستایی که واقعا قوی و مقاوم بودن چه قدر اذیت شدن!Khansariha (8)Khansariha (8)
من شنیدم7 6 سگ هم نمی تونه حریف یه کفتار بشه!!!!!!!!!!!!


RE: حمله حیوانات به انسان - key - 2014-08-19 11:05 AM

درسته دوست عزیز همینقدر بگم که ارواره کفتار بین 400 الی 450 کیلو نیرو داره اگه میخواید مقایسه کنید باید بگم در انسان این نیرو حداکثر 50 کیلو و در شیر 350 الی 380 کیلوگرمه . این اعداد کل نیرو بر اساس وزن هستش حالا اون رو بر سطح مقطع کل دندانها بر حسب متر مربع تقسیم کرده و حاصل رو در 10 ضرب کنید ببینید چه عددی بر حسب فشار پاسکال میشه. دلیل این فشار بالا در کفتار اینه که عضلات فک این حیوون تا پشت سرش نزدیک گردن ادامه داره Khansariha (290)موقع حمله حیوانات و گاز گرفتگی بهترین کار ضربه زدن با تمام قدرت به چشم حیوونه . البته اگه تو اون شرایط همچین کاری یاد ادم بیاد Khansariha (214)


RE: حمله حیوانات به انسان - samani - 2014-08-19 01:08 PM

البته کفتار بیشتر مرده خوار هست و کمتر به انسان حمله میکنه و به خاطر همین مرده خوار بودنش هست که اون فک های قوی رو داره که بتونه استخوان رو خورد کنه
قدیما سگهای قوی زیاد بودن همه چند تا قصه و داستان واقعی یا کمی واقعی از پدر و پدربزرگامون در مورد گرگها داریم ولی چیزی که هست الان متاسفانه سگها رو نابود کردیم یعنی نژاد سگهامون از بین رفته من سگهایی میدیدم اینقدر بزرگ و با ابهت که جرات نمیکردی نزدیکش بشی بماند که دیگه این روزا به سگها چیزی نمیدن که قدرتی بگیرن و سگ هم دیگه اینقدر گرگ ندیده و با گرگ گلاویز نشده که نمیتونه با گرگ بجنگه همین دو سال پیش دوستی تعریف میکرد دو تا گرگ به گله زدن سگها از ترس داشتن میرفتن تو پاچه چوپون تو مناطق ما منظورم خراسان و نیشابور هست گرگهای سمت کوه خیلی خطرناکن یعنی اگه به گله حمله کنن بدون اسلحه نمیشه از پسشون براومد اما گرگهای سمت دشت و بیابون خیلی داغونن ضعیف و مریض و بیشتر هم لنگ فکر کنم بخاطر اینکه بیشتر از مرغداریها و اشغالها و اینجور جاها تغذیه میکنن پارسال که گرگ تو منطقه نیشابور زیاد شده بود برا زدن گرگ یه گوسفند میدادن ولی من مخالف زدن گرگم یعنی بچه بودم بعضی وقتا به قوش و عقاب تیر مینداختم یروز پدرم گفت شکارچی هیچوقت شکارچی رو نمیزنه دیگه این جمله همیشه خاطرم هست و همیشه برا حیوون شکارچی احترام قایلم یجور غروری داره که اگه بزنیش غرورش رو شکستی
موفق باشید


RE: حمله حیوانات به انسان - soskin - 2014-08-19 02:00 PM

(2014-08-19 11:05 AM)key نوشته شده توسط: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
درسته دوست عزیز همینقدر بگم که ارواره کفتار بین 400 الی 450 کیلو نیرو داره اگه میخواید مقایسه کنید باید بگم در انسان این نیرو حداکثر 50 کیلو و در شیر 350 الی 380 کیلوگرمه . این اعداد کل نیرو بر اساس وزن هستش حالا اون رو بر سطح مقطع کل دندانها بر حسب متر مربع تقسیم کرده و حاصل رو در 10 ضرب کنید ببینید چه عددی بر حسب فشار پاسکال میشه. دلیل این فشار بالا در کفتار اینه که عضلات فک این حیوون تا پشت سرش نزدیک گردن ادامه داره Khansariha (290)موقع حمله حیوانات و گاز گرفتگی بهترین کار ضربه زدن با تمام قدرت به چشم حیوونه . البته اگه تو اون شرایط همچین کاری یاد ادم بیاد Khansariha (214)

کفتاری که اهلی بشه عجب چیزی میشه افریقایی ها تونستن اهلیش کنن تو گوگل سرچ کنید![تصویر: KmUd]


RE: حمله حیوانات به انسان - MrParak - 2014-08-21 06:20 PM

با سلام . یکی از آشنایان علاقه مند به شکار که هرنوع شکار مجازی رو انجام داده تعریف میکرد . یک بار باهاش تماس گرفتند و گفتند بیاد و یک گراز بزرگ رو که محصولات باغداران رو نابود میکنه بکشه .اون هم همراه دوستش میره به روستای دهبار(یکی از ییلاقات مشهد که بعداز گذر از کوهها و داخل دره قرار داره) و شب کشیک میکشن ببینن میاد یا نه .شب اول که پیداش نمیشه و روز بعدش راه میوفتن برن پیداش کنن. بعد از کلی گشتن به یک غار میرسن که دهانه بزرگی داشته . باتوجه به تجارب گذشتشون احتمال بسیار زیاد میدن که این گراز اگر وجود داشته باشه باید همینجا مخفی شده باشه.
این بنده خدا که شاتگان همراهش بوده که جرات نکرده بره چون میگن گراز با احساس خطرکردن بیکباره حمله میکنه.دوستش که گلوله زنی (به گفته خودش فیل کشی)داشته بالاخره تصمیم میگیره یک حرکتی انجام بده. هنگام شب بوده و هیچی معلوم نمیشده ولی میدونستن سایز بزرگی داره خلاصه میره دم در غار و ندیده یک گلوله به داخل غار شلیک میکنه که شاید گرازه بترسه و بیاد بیرون و اونجا غافلگیرش کنن. میبینن هیچ خبری نشد و هیچ حیوونی بیرون نیومد.بعد از کلی مشورت میرن با چراغ قوه داخل رو بررسی میکنن میبینن که بله اون گلوله اتفاقی و شانسکی دقیقن خوره وسط پیشونی گرازه و اونو کشته . بعدش تراکتور میارن و جسد گرازه رو میکشن بیرون(به علت سنگین بودن نمیتونستن با نفرات بیارنش بیرون) . قسم میخورد گرازه اندازه یک نیسان بوده و تابحال گرازی به اون اندازه ندیده . میگفت هر 30 یا40 سال یک همچین گرازی پیدا میشه . میگفت فرداش از نمیدونم منابع طبیعی بود یا کجا اومدن و جسد گرازه رو بردن و نزاشتن اینا حاصل خطرکردنشونو ببرن. شاید قصدشون این بوده که در مردم ترس و وحشت ایجاد نشه.
ببخشید اگه طولانی شد . باتشکر از عنایت دوستان


RE: حمله حیوانات به انسان - karbakhsh - 2014-08-21 11:45 PM

سلام.
زمانی که راه مشهد از مسیر گردنه کلات بود و از طرف طرف طبس و یا بجستان جاده قابل قبول نبود در زمستان وقتی برف گردنه را میبست و رفتن مشکل میشد من همراه یکی از اقوام با یه بنز خاور 608 راهی مشهد شدیم. بعد زیارت و تخلیه بار دو روز طول کشید تا بارری برای بم گرفت و راهی شدیم. (یاد ان دوران بخیر ) تجهیزات ارتباطی مثل الان نبود و گردنه بسته بود و دوست ما که هر جا هست انشالله سالم باشه گفت من از راه دیگه میرم و اینطوری پشت گردنه گیر نمیکنیم و رفتیممنم که کم سن و فقط چشم درست جاشو نمیدونم فقط همین که در حال چرت احساس پر بودن مثانه دست داد(ببخشید دیگه) و این خبرو به راننده دادم و ایستاد. زمین خال خال برف داشت و من رفتم پایین با وجود سفارش بنده خدا یه فاصله کمی از ماشیگ گرفتم و مشغول انجام مقدمات کار بودم که یه صدایی از دورامد ,؛اول اهمیت ندادم ولی دیدم داره نزدیک میشهاز خیر تخلیه گذشتم و با دویدن رسیدم به رکاب خاور و رفتمبالا هنوز در بسته نشده بود و من میخاستم حرف بزنم که. واویلا حدود 15تا (شاید کمتر یا بیشتر) گرگ ریخت دور ماشین و توی نور چراغ دیدیم که جوری خودشون به ماشین میزدن و بلا پایین میپریدن که هنوز اون صحنه جلو چشممه. بی همه کسا تا ماشین دور گرفت دنبال ما میدویدن و دندان نشون میدادن. من که دیگه با اون سن کمم فکر کنم تا شش ماه کلیه هام از کار افتادن و از فکر تخلیه مثانه امدم بیرون خخخخخ فکر کن اگه یه کم بی صداتر امده بودن یا من فاصلم بیشتر بود چی بسرم میومد وای وای وای. .یه خاطره از سربسر گذاشتن با گاو دارم اونم باشه فردا شب اخه خیلی زیاد میشهKhansariha (26)